سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

علی اکبر سیلانی فارغ التحصیل موسسه امام خمینی ره مقطع کارشناسی ارشد با گرایش فلسفه سیاسی. متولد استان کرمان شهرستان بردسیر بخش گلزار.
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


ابر برچسب ها

تعریف عدالت

از عدالت، تعاریف زیادی شده است، آنچه مورد توجه مقام معظم رهبری است بدین شرح است؛ ایشان عدالت را از ریشه عدل می‌دانند و معتقدند که:

عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که می‌گویند، از این واژه است؛ یعنی در جای خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپ‌روی و بدون راستروی. این هم که می‌گویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود، به‌خاطر همین است.

بر اساس این تعریف، عدل با حق به یک معنا و یک حقیقتند و از هم جدا نیستند، حق همان عدل و عدل همان حق است، لذا عدالت یعنی برطبق حق عمل کردن، و حقِ هر چیز و هرکسی را به او دادن. ایشان، بر مبنای همین تعریف اشاره به مصادیقی از عدالت دارند که قدر مسلّم و مورد قبول همه کسانی است که در صدد تعریف عدالت هستند. به‌عنوان مثال اگر هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد، فاصله‌ها در جامعه کم می‌شود، فرصت‌های برابر برای همه محقق می‌شود، درست‌کاران تشویق و متجاوزان مهار می‌شوند، منصب‌ها به حق تقسیم می‌شود و منابع ملی به همه می‌رسد.

این توصیف از عدالت مبتنی بر مبانی هستی‌شناسی ایشان است که نظام هستی را احسن و عادلانه می‌داند. نظام احسن نظامی است که هر چیزی سر جای خوش به حق قرار گرفته است، لذا عدالت بر پایه اعتقاد به جایگاه حقیقی هر امر در نظام هستی، تعریف شده است، بر این اساس همچنان‌که نظام هستی از ثبات برخوردار و تغییرناپذیر است، جامعه‌ای که با این توصیف از عدالت شکل گرفته باشد و عدالت در آن نهادینه شده باشد، ماندگار و ثابت خواهد ماند.

مقام معظم رهبری در تبیین این سخن، تصریح می‌کنند که در نظام آفرینش، عدالت، یک ریشه‌ی تکوینی و طبیعی دارد، یعنی عدالت در بنیان عالم و آفرینش، نقش اساسی دارد و سنّت آفرینش، بر اساس عدل است. بر این اساس یک نظام اجتماعی برای اینکه ماندگار، موفق و کامیاب باشد، باید به دنبال سنّت طبیعی و قانون الهی آفرینش که تغییرناپذیر است، حرکت کند، یعنی باید مبتنی بر عدالت و هر چیزی در جای خودش باشدو وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت، همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبنای عدل و حق آفریده شده، به‌وجود می‌آید که ماندگاری و ثباتِ جامعه را در پی دارد. از همین جهت، ایشان معتقدند که عدالت به‌عنوان یک نیاز طبیعی و فطری، ضمن اینکه خواسته‌ی بزرگ همه‌ی آحاد بشر در طول تاریخ است، از اهداف انبیاء الهی می­باشد که به دنبال سعادت مادی و معنوی بشریت هستند.

نکته‌ی دیگری که ایشان در توصیف عدالت، بر آن تأکید دارند، درهم تنیدگی عدالت با عقلانیت است؛ امتزاج عدالت با عقلانیت به این دلیل است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به‌کار گرفته نشود، و روشن نکند که به ‌لحاظ مصداقی جایگاه فلان شیء کجاست، انسان به گمراهی و اشتباه دچار می‌شود؛ تصور می‌کند چیزهایی عدالت است، در حالی‌که نیست و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمی‌بیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.

 

پدیدآورنده: علی اکبر سیلانی

  بیانات، در دیدار اعضای هیئت دولت، ‏‏20/8/1383‏.

بیانات، در دیدار اعضای هیئت دولت، 8/6/1384‏.

بیانات در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، 17/10/1371.

بیانات، در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 29/3/1385‏.

بیانات، در دیدار مسؤولان قوّه قضاییه، خانواده‏های شهدای هفتم تیر و جمعی ‏از ‏قُضات‏، ‏7/4/1380‏.

بیانات، در دیدار اعضای هیئت دولت، ‏‏20/8/1383‏ و در دیدار اقشار مختلف مردم، ‏‏26/4/1387‏ .

بیانات، در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث، 19/4/1389‏.

بیانات، در دیدار اعضای هیئت دولت، 8/6/1384‏ و در دیدار رئیس‏جمهوری و اعضای هیئت دولت، 2/6/1387‏.




نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری، آن نظامی 

است که هم وامدار خداوند و دینِ اسلام است و هم از طرفی وامدار مردم است لذا معروف
به مردم‌سالاری اسلامی شده است، به‌عبارت دیگر حقیقت مردم‌سالاری دینی این است که نظام سیاسی باید با هدایت الهی و اراده‌ی مردمی اداره شود. نظام مردم‌سالار اسلامی هم مردمی است؛ به این معنا که مردم در تشکیل این نظام و بر روی کار آوردن مسئولان آن نقش دارند و احساس مسئولیت می‌کنند، چرا که در قوانین آسمانی و الهی اسلام، برای مردم شأن و ارج، معین شده
است و هم اسلامی است؛ یعنی، پشتوانه‌ی معنوی دارد. ایشان در تبیین مردم‌سالاری دینی معتقدند انسان‌ها از کرامت حقیقی برخوردار هستند لذا اراده‌ی مردم در چارچوب دین خدا و نه در چارچوب سنت‌های جاهلی، تعیین کننده است و اساساً نکته اصلی در شناخت این نظریه همین است:

در نظام اسلامی ـ یعنی مردم‌سالاری دینی ـ مردم انتخاب می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و سرنوشت اداره‌ی کشور را به وسیله‌ی منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه‌ی هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده‌ی صلاح و فلاح راه نمی‌برد و از صراط مستقیم خارج نمی‌شود. نکته‌ی اصلی در مردم‌سالاری دینی این است.

بر این اساس، مردم‌سالاری دینی راه سومی است در مقابل دیکتاتوری‌ها و نظام‌های مستبد از یک طرف، و دمکراسی‌های دور از معنویت و دین از طرف دیگر. با این تبیین که مردم‌سالاری دینی حرف نو، الگوی نوین و راه جدیدی را به بشریت ارائه کرده است که زندگی انسان در آن، از آفات نظام‌های بنا شده بر استبداد فردی و حزبی و از غرق شدن در وادی مادی‌گری و اباحی‌گری و دور افتادن از معنویت، مبرا گشته، و تقابل و تضاد خداپرستی با مردم‌گرایی را در عمل تخطئه کرده است. این الگوی نوین، در رشد، بقا و استحکام خود و در دستیابی به اهداف، حجتی قاطع بر ضد همه‌ی نظام‌هایی است که به نام انسان‌گرایی مردم را از خدا و معنویت بیگانه ساختند.

نکته‌ای که در اینجا سزاوار است به آن اشاره کنیم، تبیین رابطه دین و اسلام در این نظریه است، مقام معظم رهبری دو تعبیر از این نظام دارند که هرچند در بیشتر موارد از تعبیر مردم‌سالاری دینی استفاده شده است، ولی اخیراً اصطلاح مردم‌سالاری اسلامی را بیشتر به‌کار می‌برند. برای تبیین این رابطه باید گفت ارتباط این دو واژه، عام و خاص مطلق است؛ مردم‌سالاری دینی همان اصطلاح عام است که دین اسلام مصداق آن است به عبارتی مراد ایشان از مردم‌سالاری دینی، مردم‌سالاری برخاسته از دین اسلام است، چرا که ایشان تصریح دارند مردم‌سالاری دینی یعنی مردم‌سالاری که از متن دین اسلام برگرفته شده است.

مقام معظم رهبری مردم‌سالاری دینی را مظهر عقلانیت می‌دانند به این معنا که توانسته است به خوبی بین خدامحوری و مردم‌محوری جمع کند تا از این طریق هم با تکیه بر دین، موجبات هدایت جامعه و مردم را به سمت کمال و رستگاری، فراهم کند و هم با پشتوانه مردمی اسباب ثبات و جلوگیری از سقوط و فروپاشی آن را تضمین کند.

ایشان در تحلیل این مهم، معتقد است که اسلام‌گرایی در نظام مردم‌سالاری اسلامی، از مردم‌گرایی جدا نیست و مردم‌گرایی در این نظام، ریشه‌ی اسلامی دارد؛ یعنی پایه و اساسِ حق مردم در این اینجا، خود اسلام است، جمع خدامحوری و مردم‌محوری به این معنا است که تکیه اصلی در حاکمیت خداوند و قدرت دین به مردمی است که خداباور و دیندار هستند و تا مردم مؤمن و معتقد به خداوند، نخواهند حکومت دینی محقق نمی‌شود و از طرفی وجود حکومت دینی در یک کشور، به معنای تدیّن مردم است؛ یعنی مردم این حکومت را خواستند، تا محقق شود و وجه عقلانیت نظام مردم‌سالار اسلامی به این است که این نظام در عین حاکمیت خداوند و هدایت جامعه در جهت نیل به سعادت دنیوی و اخروی، از پشتوانه مردمِ معتقد و مومن به خداوند، برخوردار است و سرّشکست‌ناپذیری این نظام این است که به مردم متّکی است؛ پس این نظام در برابر خطرات، ناملایمات و گرفتاری‌ها به راحتی می‌تواند مشکلات را با کمک و حمایت مردم از پیش راه خود بردارد و اساساً کمک و حمایت مردم، مهم‌ترین عامل پایداری یک نظام سیاسی و سرمایه‌ای عظیم برای یک نظام سیاسی محسوب می‌شود که مردم‌سالاری اسلامی از آن برخوردار است و این چیزی جز عقلانیت در سایه معنویت و دین نیست.


پدیدآورنده: علی اکبر سیلانی

بیانات، در اجتماع بزرگ مردم شهرستان کاشان و آران و بیدگل، 20/8/1380.

بیانات، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی، 11/5/1380‏.

بیانات، در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388‏.

یانات، در دیدار هزاران نفر از مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی?‏، 14/3/1386.

بیانات، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی، 11/5/1380‏.

بیانات، در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 29/3/1388.

بیانات، در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 5/6/1380.

مکتوبات، پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت افتتاح چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری، 1/12/1385‏.

بیانات، در دیدار ریئس جمهور و اعضای هیئت دولت، 5/6/1380 .

بیانات، در بیست ودومین سالگرد امام خمینی?، 14/3/1390.

بیانات، در اجتماع زائران مرقد مطهر امام خمینی?، 14/3/1380.

‏بیانات، در جلسه‏ی پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و ‏سردبیران نشریات ‏دانشجویی، ‏‏14/12/1377 ‏.

بیانات، در دیدار اعضای هیأت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان‏، 14/11/1374 .

بیانات، در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع)‏، 1/1/1388.

مکتوبات، پیام به حجاج بیت‏اللّه الحرام، 19101384.




پیوند دین و سیاست 

قبل از هر چیز باید اشاره کنیم که مراد ما از دین در اینجا اسلام است و ناظر به ادیان دیگر نیستیم بنابراین به دنبال بررسی رابطه اسلام و سیاست هستیم. برای بررسی دقیق این مسئله جا دارد که دین و سیاست را از نگاه مقام معظم رهبری تعریف کنیم؛ ایشان دین را صراط زندگی می‌داند که همه‌ی جنبه‌ها و قلمرو زندگی بشر را تحت پوشش خود قرار می‌دهد و به کمک خرد انسانی می‌شتابد تا سعادت او را در دنیا و آخرت تأمین کند. از نگاه ایشان زندگی بشر، میدان‌های گسترده‌ای را شامل می‌شود؛ حقوق انسان‌ها، وظایف و تکالیف انسان‌ها، صحنه‌ی سیاست انسان‌ها، اقتصاد جوامع انسانی، صحنه‌ی تربیت و صحنه‌ی عدالت، همه میدان‌های زندگی است. به این معنا، دنیا میدان اساسی وظیفه و مسئولیت و رسالت دین است، دین آمده است تا در این صحنه‌ی عظیم و در این عرصه‌ی متنوع، به مجموعه‌ی تلاش انسان شکل و جهت بدهد و آن را هدایت کند.

امّا سیاست، از منظر ایشان، فعالیت‌هایی است که در صحنه‌ی جامعه با تلاش جمعی صورت می‌گیرد به اعتقاد این متفکر:

تلاش‌هایی که انسان‌ها می‌کنند، بعضی مربوط به مسائل شخصی آنهاست که بخش کوچک‌تری از فعّالیت‌های انسانی را شامل می‌شود ـ مثل معیشت و معنویّت و عواطف و ارتباطات شخصی آنها با این و آن ـ اما بخش بزرگ‌تر فعالیت‌های انسانی، فعالیت‌هایی است که در صحنه‌ی جامعه با تلاش جمعی صورت می‌گیرد، که به آن «سیاست» می‌گویند.

بعد از بیان و تعریف دین و سیاست، در جواب به این سؤال که رابطه این دو مقوله چگونه است، باید اذعان کرد که از دیدگاه مقام معظم رهبری، جدایی دین از سیاست به این معنا که هیچ‌کدام از دین و سیاست نباید در امور مربوط به قلمرو دیگری دخالت کنند، قابل قبول نیست، ایشان معتقد به پیوند و عینیت دین و سیاست هستند. نظریه عینیت که سیاست را عین دیانت و دیانت را عین سیاست می‌داند، نسخه جدیدی است که دنیا آن را بعد از زمان پیامبران ? و بعد از صدر اسلام تا امروز، ندیده است. ایشان در تبیین این مهم، اشاره به معنای جامع دین دارند که همه جنبه‌های زندگی بشر، اعم از فعالیت‌های فردی و اجتماعی که صحنه‌ی بسیار گسترده و وسیعی برای انسان است، را شامل می‌شود. بنابراین چون سیاست در حوزه و پوشش دین قرار می‌گیرد، لذا اگر از دین جدا باشد، آلوده است و اگر سیاست، دینی باشد به همان اندازه مقدس است که عبادت دینی مقدس است. مقام معظم رهبری در مقام استدلال بر ادعای پیوند دین و سیاست، معتقد است مراجعه به متن دین و همچنین بررسی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام? کفایت می‌کند تا بدون هیچ تردیدی این مسئله را مورد تایید قرار دهیم. با مراجعه به آیات الهی شاهد خواهیم بود که خداوند برای زندگی و روابط خانوادگی اعم از ازدواج، تربیت فرزند و طلاق ، برای روابط اجتماعی از جمله قرض، رهن و دیگر معاملات، برای روابط خارجی اعم از صلح، جنگ و حقوق بین الملل و مهم‌تر از همه، لزوم پیروی و اطاعت از ولی جامعه و اولوالامر، دستورالعمل دارد.

از طرفی سیره زندگانی پیامبر اسلام? نیز این مهم را تأیید می‌کند. مقام معظم رهبری به‌عنوان مثال اشاره به حادثه غدیر دارند که پیامبر?، با اهتمام و عظمت زیاد این رسالت را در مقابل چشم آحاد مردم، به کیفیّتی انجام می‌دهد که شاید هیچ واجبی را این‌گونه ابلاغ نکرده است. ایشان در تحلیل این مهم اشاره به مبارزات پیامبر اسلام? در طول دوران رسالت خود، دارند و معتقدند که اگر باور رسول اکرم? بدین‌گونه بود که اسلام و قرآن نباید در حکومت و اداره‌ی زندگی مردم دخالت کند، چنین مبارزاتی بر وی تحمیل نمی‌شد.

در این زمینه پرسشی مطرح است مبنی بر اینکه اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاست یک کشور از دین سرچشمه بگیرد، سبب می‌شود که مردم از اصل دین، بیزار شوند، زیرا امور سیاسی و امر حکومت، مشکلاتی دارد، و به دنبال آن مشکلات، نارضایتی‌ها و ناکامی‌هاست. پس، دین، باید به کلی از سیاست کنار برود و فقط به امور معنوی و روحی مردم بپردازد تا جنبه‌ی قداست و نورانیتش مخدوش نشود. مقام معظم رهبری در پاسخ به این پرسش معتقد است این سؤال سفسطه‌ی عوامانه­ای است که بعضی افراد با ظواهر علمی و استدلالی مطرح می‌کنند تا دین را به حاشیه ببرند. از نگاه ایشان پیوند دین و سیاست، موجب مخدوش شدن نورانیت دین نمی‌شود؛ زیرا سیاستی را که اسلام مطرح می‌کند به این معنا نیست که حاکمیت و سرپرستی جامعه به دست یک انسان ناتوان و بی‌تدبیر باشد و این سرپرستی به معنای سرپرستی انسان قاصر نیست، بلکه برای سرپرستی جامعه شرایطی لازم است که تدبیر و توانایی از جمله آنها است.

در مجموع مقام معظم رهبری بر نظریه عینیت دین و سیاست تأکید دارند و سیاستی را که از دین جدا باشد، سیاست غیر اخلاقی می‌دانند که مبتنی بر همه محاسبات مادی و نفع‌‌‌‌‌طلبانه است و در عوض لازمه عینیت دین و سیاست این است که:

[اهل دین باید سیاست را بشناسند و آن را بفهمند و در آن جایی که میدان کار سیاسی است، فعال باشند و در آن جایی که میدان بیان احکام دینی محض است، آگاه از امر سیاسی و وضع سیاسی، آن را اعلام کنند. سیاست موجب نمی‌شود که انسان حکمی را کتمان کند. سیاست نباید موجب کتمان احکام الهی شود].

پدیدآورنده: علی اکبر سیلانی



بیانات، در اجتماع زائران و مجاورات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، 12/12/1380.

بیانات، در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی?، 14/3/1384.

بیانات، در اجتماع زائران و مجاورات حضرت علی بن موسی الرضا?، 12/12/1380‏.

بیانات، در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.

بیانات، در اجتناع زائران و مجاورات حضرت علی بن موسی الرضا?، 12/12/1380‏.

بیانات، در دیدار با روحانیان و مبلغان اعزامی در آستانه ماه محرم، 13/2/1376.

مکتوبات، پیام به حجاج بیت الله الحرام، ‏14/4/1368.

بیانات، در دیدار کارگزاران نظام، 18/2/1375.

بیانات، در دیدار کارگزاران و مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، 4/6/1373.

همان.

بیانات، در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 20/6/1388.

بیانات، در دیدار با روحانیان و مبلغان اعزامی در آستانه ماه محرم، 13/2/1376‏.





فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری به‌علت تأثیرپذیریش از آموزه‌های اسلام، ماهیتاً ذیل فلسفه سیاسی اسلامی قرار می­گیردکه مبتنی بر مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خداشناسی و انسان‌شناسی اسلامی است. شناخت‌های حسی، عقلی، شهودی و وحیانی انواع مختلف شناخت از منظر ایشان هستند که مکمل یکدیگر و فاخرترین آنها عقل منطقی، شهود عرفانی و وحی قرآنی است. از نگاه هستی‌شناسی، ایشان، ضمن اینکه، منشأ عالم خلقت را خداوند و همه هستی را عین ربط و وابستگی به او می‌داند، برای عالم هستی ابعادی همچون غیب و شهود قائل است که در بهترین صورتِ خود، شکل گرفته و نظامی احسن و محصول حکمت الهی است. ایشان از منظر خداشناسی، توحید را اساسی‌ترین مؤلفه می‌داند که خود به تنهایی یک دستورالعمل زندگی است و امتداد اجتماعی و سیاسی دارد؛ یعنی تکلیف حاکم، جامعه و حکومت را معین می‌کند. بر مبنای همین اصل است که جامعه از لحاظ هدف، جهت و روش، به صورت هماهنگ، متصل و برخوردار از وحدت می‌شود. و نهایتاً از نگاه انسان‌شناسی معتقد است انسان به لحاظ سرشتی، ضمن اینکه موجودی اجتماعی و موجودی طبیعی ـ روحانی است، دارای عناصر خیر و شرّ به صورت توأمان است. این انسان از حیث جایگاه وجودی، برترین آفریننده و جانشین خداوند است که از دو نوع کرامت؛ یعنی کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی، برخوردار است؛ یعنی خود قادر است در جایگاهش تأثیر بگذارد و به کمال نهائیش نایل آید. نظام مطلوب عنوان فصل بعدی است که مبتنی بر مبانی فلسفه سیاسی این متفکر است و ما در ادامه بدان می­پردازیم.

پدیدآورنده: علی اکبر سیلانی

 




    چکیده


فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری که ماهیتاً فلسفه سیاسی اسلامی است، ریشه در بنیادهای معرفت دینی ایشان دارد. بنیادهایی همچون معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی، خدا‌شناسی و انسان‌شناسی، مبانی فلسفه سیاسی ایشان را تشکیل می­دهند که می­توانیم توجه و اعتقاد به ماورای طبیعت را، مهم‌ترین مؤلفه در این مبانی ذکر کنیم؛ چنین رویکردی، موجب می‌شود نگاه تک بُعدی به منابع معرفت و جهان هستی تخطئه و توجه همه جانبه به عالم هستی و منابع معرفت، جایگزین آن شود که ثمرات زیادی بر آن مترتب است، از جمله، تأثیر در نوع نظام سیاسی مطلوب که بر اساس آن، حکومت در مقام ثبوت، امری الهی و در مقام اثبات، امری مردمی است؛ یعنی تحقق حکومت، مبتنی بر خواست و نظر مردمِ مسلمان و معتقد به دین اسلام است که در قالب مردم سالاری اسلامی تبلور یافته است. تأثیر دیگر این رویکرد در تحلیل و بررسی مسائل فلسفه سیاسی ایشان است، که مهمترین آنها مسائلی همچون آزادی، عدالت، قدرت و پیشرفت هستند. بر این اساس، از آنجایی که نگاه همه جانبه به عالم هستی و منابع معرفت، مورد نظر است و از طرفی توجه به عالم معنا نسبت به عالم ماده، اهمیت بیشتری دارد، در نتیجه، با نگاه وسیعتری به تحلیل و بررسی این مسائل، پرداخته شده و توجه به معنویت در این مسائل بسیار پر رنگ است؛ یعنی آزادی معنوی، عدالت معنوی، قدرت معنوی و پیشرفت معنوی جایگاه بسیار مهمی در تحلیل این مسائل دارند.

پدیدآورنده علی اکبر سیلانی