ج. نقش مردم در حاکمیت

در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری حق حاکمیت، متعلق به خداوند متعال است و اساساً هیچ انسانی بر انسان دیگری ولایت و حق تصرفی ندارد، مگر اینکه خداوند این حق را به عده‌ای واگذار کند؛ چنان‌که در دوران حضور معصوم این حق، به ایشان واگذار می‌شود و در دوران عدم حضور معصوم، حاکم و سرپرست جامعه بر اساس معیارها و ضوابط، مشخص می‌شود. حال این سؤال پیش می‌آید که در منظومه فکری ایشان، در دوران غیبت معصوم، مردم چه نقشی دارند؟ و جایگاه آنها در حکومت کجاست؟

مقام معظم رهبری در پاسخ به این سؤال تصریح می‌کنند که اداره امور بشر، امری الهی است:

[اداره‌ی امور بشر، یک امر الهی است و بشری نیست و با همه‌ی مسائل دیگر انسان، تفاوت دارد... خودِ این، یک نکته است که مسأله‌ی اداره­ی امور اجتماع و مسیر و سرنوشت و آنچه که سازنده‌ی دنیای بشر است، چیزی است که به معدن اراده‌ی الهی و نصب الهی ارتباط پیدا می‌کند].[i]

از نگاه ایشان همچنان‌که ولایت معصوم، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود معصوم است، و فرعی از آن اصل و میوه‌ای از آن ریشه است، بعد از دوران حضور معصوم هم اگر پرتویی ضعیف از این حقیقت در جایی پیدا شود، ولایت در آنجا شکل می‌گیرد.[ii] با این بیان، در عصر غیبت، ایجاد ولایت در حاکم اسلامی مربوط به خداوند است، منتها تکیه این حکومت، بر مردمی است که مومن و معتقد به اسلام هستند، لذا در مردم‌سالاری اسلامی، نقش مردم از این جهت بسیار مهم است. مقام معظم رهبری، معتقد است مردم در نظام مردم‌سالاری اسلامی یکی از پایه‌های اعمال مشروعیت به حساب می‌آیند؛ به این معنا که اگر مردم با حاکم بیعت نکنند و او را نخواهند، چنین حاکمی به هیچ وجه قادر نخواهد بود به قدرت برسد. ایشان که در موضوع نظام سیاسی مطلوب قائل به مردم‌سالاری دینی است، معتقد است اساس حاکمیت و قدرت دین در اعمال روش‌های خود برای رسیدن به اهداف، متکی به خواست و نظر مردم است. از دیدگاه ایشان حتی تحقق حکومت معصوم نیز وابسته به خواست و نظر مردم است؛ یعنی پیامبر اسلام نیز اگر مورد قبول مردم مدینه قرار نمی‌گرفت و از حمایت آنها برخوردار نمی‌شد، جامعه مدنی در مدینه تشکیل نمی‌شد، چرا که پیامبر اسلام با کمک زور و شمشیر در پی تشکیل حکومت در مدینه نبود.[iii] لذا از نگاه ایشان چنان‌که تصریح کرده است، مردم پایه مشروعیت نیستند، بلکه پایه اعمال مشروعیت هستند:

[هیچ‌کس در نظام اسلامی نباید مردم، رأی مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضی، رأی مردم را پایه‌ی مشروعیت می‌دانند؛ لااقل پایه اعمال مشروعیت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه‌ی نظام اسلامی، سرِپا نمی‌شود و نمی‌ماند].[iv]

مقام معظم رهبری در تبیین نظام مردم‌سالار اسلامی و اهمیت نقش مردم در جاه‌های متعددی استناد به این نظریه در نگاه حضرت امام دارند و این خود مؤید آن است که ایشان همچون حضرت امام در نظریه مردم‌سالاری اسلامی، امر حکومت و ولایت در عصر غیبت را صرفاً امری الهی می‌دانند که مردم در آن به‌عنوان پایه اعمال مشروعیت محسوب می‌شوند.

نکته‌ای را که جا دارد در اینجا به آن بپردازیم این است که در کلمات مقام معظم رهبری به این مطلب تصریح شده که مردم یکی از پایه‌های مشروعیت در مردم‌سالاری اسلامی هستند.[v] همین تعابیر سبب شده که عده­ای از محققان به این سمت، سوق پیدا کند که نقش مردم در نظام مردم سالاری اسلامی از منظر معظم له نقشی مشروعیت دهنده است و بر همین اساس مقالاتی یافت می­شود که این دیدگاه را پوشش داده­اند، از جمله مقاله­ای با عنوان خاستگاه و مشروعیت نظام سیاسی صالح در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای، نوشته آقایان محسن مهاجرنیا و محمد کریمی‌خضرا که در فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است و در آن، مشروعیت حکومت از منظر مقام معظم رهبری، مشروعیتی الهی- مردمی قلمداد شده است. اما در مقام جواب به چنین عبارات و دیدگاه­هایی باید توضیح داد که ایشان در جا­های مختلفی به بررسی نقش مردم پرداخته­اند اما مهمترین بیانات ایشان در این خصوص، مربوط به دیداری است که معظم له با اساتید و دانش­جویان دانشگاه قزوین در تاریخ 26/ 9/1382، داشته­اند که به نظر می­رسد اگر محققی بخواهد نظر ایشان را در خصوص نقش مردم بداند حتماً باید این بیانات را مورد توجه جدی قرار دهد، چرا که ایشان در این جلسه مستقلاً در مقام بیان نقش مردم در حکومت هستند، اما در موارد دیگر به موضوع مشروعیت حکومت از باب الکلام یجر الکلام می­پردازد و به سرعت از آن بحث خارج می­شود حال آنکه در جلسه مورد نظر یعنی در دانشگاه قزوین به طور کامل و مستقل به موضوع مشروعیت حکومت و تبیین آ[1]ن اشاره دارند.

ایشان در همین بیانات تصریح دارند که مردم یکی از پایه­های مشروعیت هستند اما با تأمل در کلام ایشان و همچنین با در نظر گرفتن سیاق مباحث ایشان در بیانات مورد نظر، روشن می‌شود که مراد از پایه بودن مردم در مشروعیت دهی، پایه‌های اعمال مشروعیت است، نه خود مشروعیت، به عبارتی ایشان در صدد بیان پایه‌های تحقق نظام مردم‌سالار اسلامی است، چرا که در کلام ایشان، به دنبال چنین عباراتی و در تفسیر آنها، بحث از تحقق نظام مردم‌سالار اسلامی است که ما در اینجا عین کلام ایشان را می­آوریم:

در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه‌ى پایه‌ى مشروعیت. نظام سیاسى در اسلام علاوه بر رأى و خواست مردم، بر پایه­ى اساسىِ دیگرى هم که تقوا و عدالت نامیده مى‌شود، استوار است. اگر کسى که براى حکومت انتخاب مى‌شود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه­ى مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعى است ... بنابراین، پایه­ى مشروعیت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایه­ى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد. لذا رأى مردم هم لازم است.[vi]

چنانکه پیداست رکن بودن مردم به عنوان پایه مشروعیت به معنای کارایی و مقبولیت آنها است. بر این اساس، مردم در مقام اثبات و تحقق نظام مردم‌سالاری اسلامی نقش دارند و به ‌عبارتی در اعمال مشروعیت آن، سهیم هستند. آنچه که ما بر آن تاکید داریم این است که مقام معظم رهبری در جلسه مورد نظر در صدد بیان تفصیلی از نقش مردم در حکومت هستند و علی القاعده این بیانات باید مرجع باشد نسبت به موارد دیگری که ایشان به مناسبتی از نقش مردم در حکومت، نکاتی را بیان می­کنند.[mm1] 



 پدیدآورنده علی اکبر سیلانی



[i]  بیانات، در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 6/2/1376‏

[ii] بیانات، در دیدار مسئولان نظام، 1/12/1381

[iii] بیانات، در جلسه‏ی پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و ‏سردبیران نشریات دانشجویی، 4/12/1377

[iv] بیانات، خطبه‏های نماز جمعه‏ی ‏تهران، 14/3/1378‏

[v] بیانات، در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره)، 14/3/1383

[vi] بیانات، در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین، 26/9/1382

 


 [mm1]درست است که مشروعیت،‌ امری الهی است و نقش مردم نه در مشروعیت که در مقبولیت  و عملی شدن حکومت اسلامی است، ولی نه مطلب مورد استناد شما و نه توجیهی که در صفحه بعد کرده اید چندان به سود شما و نظریه ای که تأیید می کنید نیست. لذا لازم است دفاع قوی تر، متقن تری از موضع خود بکنید.