مفهوم مردم سالاری اسلامی

نظام سیاسی مطلوب در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری، نظامی است که هم وامدار خداوند و دینِ اسلام است و هم از طرفی وامدار مردم است لذا معروف به مردم سالاری اسلامی شده است، به عبارت دیگر حقیقت مردم‌سالارى دینى این است که نظام سیاسی باید با هدایت الهى و اراده‌ى مردمى اداره شود.[i] نظام مردم سالار اسلامی هم مردمی است؛ به این معنا که مردم در تشکیل این نظام و بر روى کار آوردن مسئولان آن نقش دارند و ‏احساس ‏مسئولیت می­کنند[ii]و هم اسلامی است؛ یعنى، پشتوانه‌ى معنوى دارد.[iii] ایشان در تحلیل وجه مردمی بودن این نظام معتقد است انسان­ها از کرامت حقیقی برخوردار هستند لذا اراده­ی مردم در چارچوب دین خدا و نه در چارچوب سنتهاى جاهلى، تعیین کننده است[iv]و در وجه اسلامی بودن این نظام تصریح می­کنند که معنای اسلامیت نظام مردم سالار اسلامی یعنی اینکه مردم در کار دنیایشان هم که ‏تلاش ‏می­کنند، در واقع دارند کارِ الهی می­کنند؛ آن کسانى که براى جامعه و استحکام نظام خدمت می­کنند، در راه خدا و اسلام قدم بر می­دارند.[v] در تحلیل این مهم، باید اشاره کرد که در فلسفه سیاسی مقام معظم رهبری، مردم سالاری دینی، حکومتِ حق است و یک حکومت­ اگر حق باشد، تمام کسانی که در تشکیل و حفظ آن سهیم و در خدمت آن هستند، در راستای خواست خداوند و اسلام قدم بر­می­دارند و اجر آنها نزد خداوند است، چراکه هدف نهایی یک حکومتِ حق، هدایت و سعادت بشر است یعنی همان امری که همه انبیاء الهی به دنبال آن بودند، لذا همه کسانی که در تشکیل و حفظ چنین حکومتی در خدمت آن باشند، در زمره ادامه دهندگان راه انبیاء قلمداد می­شوند.

بر این اساس، مردم سالارى دینى راه سومی است در مقابل ‏دیکتاتورى‌ها و نظام­هاى مستبد ‏از یک طرف، و دموکراسى‌هاى دور از معنویت و دین از ‏طرف دیگر.[vi]با این تبیین که مردم سالاری دینی حرف نو،[vii] الگوی نوین و راه جدیدی را به بشریت ارائه کرده است که زندگی انسان در آن، از آفات نظامهای بنا ‏‏شده ‏بر استبداد فردی و حزبی و از غرق شدن در وادی مادیگری و ‏اباحیگری و ‏دور ‏افتادن از معنویت، مبرا گشته، و تقابل و تضاد خداپرستی با مردم گرایی را در عمل تخطئه کرده است.‏ این ‏الگوی نوین، در ‏رشد، بقا و استحکام خود و در دست یابی به اهداف، ‏حجتی قاطع بر ضد همه­ی نظامهایی ‏است که به نام انسان ‏گرایی مردم را از خدا و معنویت بیگانه ساختند.[viii]

نکته­ای که در اینجا سزاوار است به آن اشاره کنیم، تبیین رابطه دین و اسلام در این نظریه است، مقام معظم رهبری دو تعبیر از این نظام دارند که هرچند در بیشتر موارد از تعبیر مردم سالاری دینی استفاده شده است ولی اخیراً اصطلاح مردم سالاری اسلامی را بیشتر به کار می­برند. برای تبیین این رابطه باید گفت ارتباط این دو واژه، عام و خاص مطلق است؛ مردم سالاری دینی همان اصطلاح عام است که دین اسلام مصداق آن است به عبارتی مراد ایشان از مردم سالاری دینی، مردم سالاری برخاسته از دین اسلام است، چراکه ایشان تصریح دارند مردم سالاری دینی یعنی مردم سالاری که از متن دین اسلام برگرفته شده است.[ix]

مقام معظم رهبری نظام مردم سالار دینی را مظهر عقلانیت می­دانند[x] به این معنا که توانسته است به خوبی بین خدامحوری و مردم محوری جمع کند تا از این طریق هم با تکیه بر دین، موجبات هدایت جامعه و مردم را به سمت کمال و رستگاری، فراهم کند و هم با پشتوانه مردمی اسباب ثبات و جلوگیری از سقوط و فروپاشی آن را تضمین کند.

 



[i] بیانات،  در اجتماع بزرگ مردم شهرستان کاشان و آران و بیدگل، 20/8/1380

[ii] بیانات، در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی، 11/5/1380‏

[iii] بیانات، در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388‏

[iv] یانات، در دیدار با مردم در مراسم هجدهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینى(ره)‏، 14/3/1386

[v] بیانات، در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388‏

[vi] بیانات، در خطبه­های نماز جمعه تهران، 29/3/1388

[vii] بیانات، در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 5/6/1380

[viii] مکتوبات، پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت افتتاح چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبرى، 1/12/1385‏

[ix] بیانات، در دیدار ریئس جمهور و اعضای هیئت دولت، 5/6/1380

[x] بیانات، در بیست ودومین سالگرد امام خمینی( ره)، 14/3/1390